استرس در دانش آموزان
استرس خيلي زود و از دوران کودکستان شروع مي شود . استرس بازي را به رقابت در ورزش و کوشش براي برتري و دوستي را به روابط اجتماعي تبديل مي کند .

به گفته يکي از کارشناسان دانش آموزان در وضعيتي قرار مي گيرند که بايد مرتباً پيشرفت کنند و آنها احساس مي کنند که از هيچ حمايتي برخوردار نيستند . کودکان در محيطي قرار گرفته اند که آنها را بخاطر خودشان نمي خواهند بلکه آنها را براي موفقيت هايشان دوست دارند همه اين عوامل استرس را مي سازند .



استرس و ديسترس :

يک روانپزشک اطفال مي گويد : شما بدون استرس زنده نيستيد . او مي گويد درگير و تحت فشار بودن باعث مي شود که شما چيزهاي جديد را ياد بگيريد و مغز شما عملکرد خود را حفظ کند .

در تمام تئوريهاي اصلي يادگيري استرس وجود دارد اما اگر استرس با تکامل تداخل داشته باشد اين يک مشکل است . گاهي با استرس خيلي زياد اطفال کارآئي خود را از دست مي دهند .

اين يک مسير باريک و ظريفي است که والدين بايد تعادل را در آن حفظ کند از طرفي هر کودک نياز به محدوديتها و راهنمائي هاي متناسب با سن خود را دارد . و از طرف ديگر اغلب والدين مانع طي شدن روند طبيعي يادگيري مي شوند . يک متخصص تکامل کودکان مي گويد : براي اينکه کودکان وظايف خود را انجام دهند نياز نيست آنها را تحت فشار قرار دهيم ولي همچنين مي گويد : بازسازي انگيزه دروني کودکان مهمترين نکته مي باشد . بجاي دادن پاداش نقدي براي نمرات عالي به آنها بگوئيم که به آنها افتخار مي کنيم . انجام وظايف براي جايزه مهمترين چيزي نيست که بايد ياد بگيرند .

اين عمل آنها را طوري بار مي آورد که در آينده فقط براي پول کار کنند و هميشه از شغل خود ناراضي باشند . اين مسئله عادلانه نيست که پدر و مارد بيش از آنچيزي که خود انجام مي داده اند از کودکان خود بخواهند همچنين والدين اغلب فقط به موقعيت فرزندان خود مي انديشند و تحمل هيچ چيز بجز عالي بودن را ندارند .

ما بعنوان اولياء مدرسه و والدين بايد به خود يادآوري کنيم که معمولاً همه افراد هميشه در سطح عالي نيستند و ما نيز اينطور نبوده ايم . اگر کودکي بعلت استرس دچار عدم تحمل شود خانواده بايد مشکل کودک را با يک روانپزشک يا روانشناس در ميان بگذارند .



پيشگيري از استرس مدرسه :



نکات لازم براي پيشگيري از تبديل استرس مفيد به ديسترس ( پريشاني )‌



۱ - زماني را با کودکان خود سپري کنيد . سعي کنيد محيط خانه براي بچه ها باثبات باشد .

۲ - در مورد قوانين خانه با هم مذاکره کنيد . ( شامل مجازاتهاي قانون شکني ) و اين قوانين را اجرا کنيد .

۳ - فقط با بچه ها صحبت نکنيد بلکه با آنها ارتباط برقرار کنيد . بچه ها چه وقت بدرفتاري مي کنند بجاي اينکه آنها را تنبيه کنيد سعي کنيد رفتار آنها را درک کنيد .

به حرفهاي فرزند نوجوان خود توجه کنيد . نيازهاي آنها را بفهميد و قبول کنيد و بدانيد که مدرسه يک روند طولاني مدت مي باشد .

يک موفقيت يا شکست مقطعي سرنوشت کودک را تعيين نمي کند . ما اولياء مي توانيم و بايد ياد بگيريم که بپذيريم آينده غيرقابل پيش بيني است .

کاري که مي توانيم بکنيم اين است که عشق و حمايت و حضور دائمي خود رانشان بدهيم . مهمترين پيام اين است که ما با آنها هستيم و ما آنها را دوست داريم و از آنها حمايت مي کنيم يک قسمت از اين حمايت تنظيم کردن يک برنامه روزانه است .

برنامه روزانه به کم کردن استرس کمک مي کند . تثبيت زمان معين براي خوابيدن ، بيدار شدن ، حمام کردن در هر سني مهم است . اين کار همچنين باعث مي شود که بچه ها ياد بگيرند تا در آينده براي خود برنامه ريزي کنند . در شروع مدرسه يک برنامه هفتگي را تعيين کنيد و درباره آن با هم صحبت کنيد .

ارتباطات باعث مي شود که بچه ها از اشتباهات خود درس بگيرند . بچه ها بايد بدانند که ما هميشه به آنها کمک مي کنيم تا مشکلاتشان را حل کنند و اين مسئله منجر به پيشگيري از بدرفتاري آنها مي شود وقتي بچه ها از شما هميشه انتظار تنبيه دارند کاري را که مي خواهند انجام بدهند به شما نمي گويند بايد بين ايجاد محدوديت ، آمادگي براي برقراري ارتباط و تنبيه تعادل وجود داشته باشد .

در سنين مختلف استرس متفاوت مي باشد ، در اينجا انواع استرس در کودکان دبستاني ،‌ راهنمائي و دبيرستاني توضيح داده مي شود .

کودکان دبستاني نمي توانند بر اعمال خود کنترل داشته باشند . آنها در حال افزايش مهارتهاي اجتماعي مي باشند . آنها ياد مي گيرند که چطور دوست پيدا کنند ، رفتارهاي تهاجمي خود را کنترل کنند و اضطرار و هيجانات خود را کنترل کنند . اگر معلمين و اولياء‌ با اين مسائل بعنوان اصول تکاملي طبيعي برخورد نکند اين مسائل به منابع استرس زا تبديل مي شوند .

بچه ها در سنين شروع دبستان آماده يادگيري هستند بهمين دليل سن شروع مدرسه در اين سن مي باشد . آنها بايد مشتاق و آماده يادگيري باشند بنابراين ايجاد اشتياق براي يادگيري کليد اصلي مي باشد لذت يادگيري بطور طبيعي در آنها وجود دارد . وقتي که آنها شروع به يادگيري خواندن و ساير مهارتها مي کنند کمک کردن به آنها براي افزايش اين اشتياق باعث پيشرفت بيشتر آنها مي شود .



علائم استرس دبستان شامل :



۱ - ترس و کابوسهاي شبانه : شکاياتي مانند دل درد و سردرد نشان مي دهد که اطفال تحت استرس هستند و والدين اين دردها را بيش از يک بيماري جسمي مي دانند .

اين مشکل چيزي نست که کودک آنرا از خود ساخته باشد .

کودکان بوسيله سردرد و دل درد مي خواهند از چيزي فرار کنند اما اين يک مشکل واقعي است و مي تواند راهي باشد براي اينکه آنها خود را با استرس ها تطابق بدهند .



۲ - منفي بافي و دروغگوئي :

راه مقابله با اين مسئله اين است که والدين بدون اينکه دروغ کودک را تأکيد کنند آنرا بزرگ نکنند و به او بگويند اگر اينطور بود خيلي خوب بود . به اين طريق والدين نه دروغ را قبول کرده اند و از طرفي احساسات او را نيز سرکوب نکرده اند و به اين وسيله اولياء‌ و کودک مي توانند با هم صحبت کنند . شما مي دانيد که منشأ دروغ چيست کودک واقعاً دوست دارد که آرزوهايش عملي شود .



۳ - محروميت و خجالتي بودن افراطي:

شما اخلاق بچه خود را مي شناسيد ، همه بچه ها با يک سرعت بالغ نمي شوند . بعضي از بچه ها در پذيرش بعضي از چيزها کند هستند . اگر فرزند شما زود عصباني شده و پرخاشگري مي کند و زودتر از بقيه آشفته مي شوند به آنها کمک کنيد تا راهي براي تخليه هيجانات خود پيدا کند . اگر کودک شما نياز دارد بعد از مدرسه تحرک داشته باشد به او پيشنهاد کنيد ورزش کند و اگر فرزند شما نياز به آرامش دارد به او توصيه کنيد به موسيقي گوش کند .

در زمان گفتگوهاي دونفره از آنها سئوالات کلي نپرسيد بلکه با آنها بيشتر صحبت کرده و سئوالات

جزئي تر را بپرسيد .



دوره راهنمائي



اين کودکان در حال عبور از طفوليت به بزرگسالي هستند . در هر حال دوران سختي را سپري مي کنند .

*

با وجود تغييرات زياد کودکان دوره راهنمايي ممکن است احساس ناتواني در برابر وضعيت هاي مختلف داشته باشند . در حاليکه قبلاً براحتي با مشکلات روبرو مي شدند .
*

ورود به دوره راهنمائي باعث تغيير محيطي ناگهاني مي شود که مي تواند کاملاً ناراحت کننده باشد . کودکان ما زماني که به خانه برمي گردند کاملاً تحت استرس هستند و لازم است با آنها صحبت کنيم اين زماني است که ما بايد به حرفهاي آنها گوش کنيم و بگوئيم بله . اين مسئله واقعاً مشکل و برخورد با آن سخت است . آنان بايد بفهمند که شما مشکل آنان را حس مي کنيد و در خانه احساس امنيت و راحتي کنند .
*

اين نکات ساده بنظر مي رسند ولي مهم اين است که مرزها را رعايت کنيم کليد اصلي صبر است .
*

وادار کردن نوجوانها به صحبت خيلي سخت است و آنها به راحتي حرف نمي زنند . آنها مايل هستند فقط با دوستانشان صحبت کنند . پيدا کردن زماني براي صحبت با نوجوانان شايد نيازمند اين باشد که با آنان به فروشگاه برويد يا هنگام خواب کنار آنان دراز بکشيد . زمانهائي را پيدا کنيد که آنها حاضر به گفتگو باشند . فکر کنيد که چگونه بايد سر صحبت را باز کنيد .
*

اين يک توهم است که نوجوانان نمي توانند روابط خوبي با والدينشان داشته باشند . براي نوجوانان حياتي است که بتوانند با افراد بزرگسال صحبت کنند . چيزي که آنها دوست دارند در مورد آن با شما صحبت کنند شما را شگفت زده خواهد کرد . ممکن است موضوع صحبت مسائل خانوادگي ، مسائل جنسي يا صلح جهاني باشد . مسئله اي که بر ذهن آنها سنگيني مي کند بسيار سنگين تر از چيزي است که ما فکر مي کنيم و آنها مي خواهند در مورد آن بحث کنند .
*

نوجوانها فکر مي کنند نمي توانند روابط خوبي را با همسالان خود حفظ کنند همچنين آنها نمي خواهند شکست بخورند .
*

با آنها به شکل مهربانانه و حمايتي رفتار کنيد . اين اطمينان را به آنها بدهيد که مي توانند مشکلات خود را در خانه حل کنند . راه حل سريع و راحتي وجود ندارد. و نياز به تأمل و تفکر دارد . انجام وظايف توسط والدين به نسبت زمان دبستان وقت بيشتري مي گيرد .
*

آنها به ما نياز دارند با مرزهاي مشخص بين ما و آنها .
*

آنها نياز دارند که زندگي والدينشان با ثبات باشد و همانطور که ماجراهاي مختلفي در زندگي آنان رخ مي دهد زندگي والدين هميشه باثبات در جاي خود قرار دارد . 



دبيرستان :

*

يک مسئله مهم براي بسياري از دانش آموزان دبيرستاني اجبار والدين براي فرستادن آنها به دبيرستاني است که فکر مي کنند بهترين است .
*

دانش آموزان دبيرستاني کاملاً آگاه هستند که براي ورود به دانشگاه بايد تلاش زيادي بکنند . همانند کودکان اين استرس مي تواند باعث نمرات پائين و رفتارهاي معکوس شود .
*

پاسخ به استرس مي تواند خود را به شکل ايجاد اختلالات در خوردن و مشکلات اجتماعي نشان دهد . اين علائم را بشناسيد و براي مقابله با آن آماده باشيد .
*

مراقب تغيير در وضعيت نمره ها ، ميزان توجه ، کند عمل کردن ،‌فقدان پاسخ دهي در کلاس يا منزل باشيد .
*

تغييرات ممکن است به شکل انزوا يا يک فعاليت برعکس مثل موزيک عجيب و غريب خود را نشان دهد . مراقب استفاد زياده ازحد از اينترنت باشيد بخصوص زمانيکه وقت زيادي را در اتاق هاي گفتگوي اينترنت مي گذرانند .
*

بهرحال دوري از ارتباط طبيعي با ساير مردم مي تواند علامتي از يک مشکل باشد . 



راه حل ؟



*

اگر چه ممکن است بسيار ساده و پيش پا افتاده بنظر برسد ولي زمان کافي را با کودکان خود نميگذرانيم .
*

همچنانکه سن نوجوانان بالاتر مي رود والدين بجاي اينکه کارگردان باشند بيشتر نقش مربي را پيدا مي کنند .
*

اصل و مباني ارتباط با ساير افراد و حضور در مکانهاي مختلف بايد وجود داشته باشد .
*

والدين بايد تا حدي از کنترل فرزند خود دست بکشند !‌ البته زير نظر داشتن فرزند در اين زمان از هميشه مهمتر است .
*

وقتي فرزندان ما کوچکتر هستند ما اميداواريم که به آنها ياد داده باشيم که چگونه لباس هاي خود را بپوشند و وقتي بزرگتر مي شوند اميدواريم که آنها را به حدي رشد داده باشيم که تصميم صحيح بگيرند .
*

نوجوانان در معرض خطر هستند و وظيفه ما اين است که ببينيم کجا هستند و با چه کساني معاشرت مي کنند . بايد مراقب زمان ورود و خروج آنها از منزل باشيد . رفتار با آنان بايد همانند رفتار يا بزرگسالان باشد يعني شما به آنها بگوئيد که کجا بوديد و آنها نيز همين را به شما بگويند .
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 3 ارديبهشت 1394برچسب:, | 17:36 | نویسنده : zahra adeli |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.